مقالاتویژه

مقایسه سینما و بازی های ویدیویی | پیکار دو صنعت در زر ورق هنر

سرگرمی همواره جزئی جدایی ناپذیر در چرخه زندگی ما انسان هاست که در تلاشه تا انحرافی در این منحنی بی پایان و تکراری زندگی بشریت ایجاد کند. انسان از ابتدای ظهورش همواره به دنبال زمان و فعالیتی بوده تا بتواند خود را از شر روزمرگی خلاص کرده، و با فکری آسوده و همچنین ذهنی سفید و بی دغدغه، اوقات فراغت خود را سپری کند. از تماشای نبرد های خونین در کلسئوم گرفته، تا تماشای مسابقات فوتبال در ورزشگاه های امروزی. تا امروز، سرگرمی همواره ماهیت خود را حفظ کرده و خواهد کرد.

گستردگی بی حد و مرز سرگرمی باعث شده تا خود را در قالب ها و پوسته های مختلف قرار دهد. دو هنر هفتم و هشتم، قطب هایی قوی در این زمینه می باشند. آنها در زندگی و چرخه بی پایان انسانها به اندازه ای رسوخ کرده اند که به مذاق سرمایه داران و کمپانی های بزرگ خوش آمده و آنها را به سمت آشیانه خود آورده است. اما سوال اینجاست که کدام یک توانسته از دیگری پیشی بگیرد؟ با مقایسه سینما و بازی های ویدیویی، آیا می توان این گونه نتیجه گیری کرد که ویدیو گیم فرزند معنوی سینما می باشد، یا اینکه با پیشی گرفتن از این صنعت، استقلال خود را ثابت کرده است؟

امروز و در این مقاله قصد داریم تا به مقایسه سینما و بازی های ویدیویی و بررسی وضعیت این دو صنعت نسبت به یکدیگر بپردازیم. پس در ادامه با من همراه باشید.

ظهور بازی های ویدیویی

عمر دو مدیوم و همچین سیر مسیر پیشرفتشان تفاوت های بسیاری را داراست. بازی های ویدیویی زمانی پا به عرصه وجود نهادند که صنعت سینما بر فراز قله، بر تمامی مدیوم های سرگرمی حکمفرمایی میکرد. زمانی که هنوز خطاب قرار دادن ویدیو گیم به عنوان یک صنعت و یا هنر، چیزی آن طرف تر از شوخی بود، صنعت سینما در حال سپری کردن بهترین دوران خود بود. اما سیر مسیر پیشرفت آنها به مانند عمرشان یکسان نبوده است. از دوران آن شوخی بی مزه ای که بالاتر به آن اشاره کردیم، زمان زیادی نگذشته بود که این مدیوم، خود را به همگان ثابت کرد. از زمان نبرد سگا و نینتندو گرفته تا نبرد فعلی اکس باکس و پلی استیشن. ویدیو گیم با چنان سرعتی رشد کرد که دیگر « خطاب نکردن » ویدیو گیم به عنوان هنر هشتم، چیزی آن طرف از شوخی می باشد. اما سینما به مانند ویدیو گیم، سوار بر آسانسور، قله های موفقیت را فتح نکرده است. با نگاهی گذرا به این صنعت متوجه می شویم که از ابتدای قرن بیستم تا کنون، سینما بسیار آرام ولی ثابت قدم، مراحل پوست اندازی و پیشرفت را طی کرده است.

حال که نگاهی به گذشته متفاوتشان انداختیم، به سراغ بحث اصلی خودمان بر می گردیم. مقایسه سینما و بازی های ویدیویی و بررسی وضعیت امروزه روز این دو صنعت نسبت به یکدیگر.

بازی Portal 2، یکی از خلاقانه ترین بازی ها در ویدیو گیم

زنجیر ها و موتور ها

همان طور که بالاتر اشاره کردیم، سرعت پیشرفت و تکامل ویدیو گیم بسیار بیشتر از صنعت سینما بوده و آن طور که از شواهد پیداست، در حال حاضر نیز با این سرعت در حال طی کردن مسیر خود می باشد. اما علت این تفاوت در این دو صنعت چیست ؟

در اصل، صنعت بازی های ویدیویی، با خود چیزی دارد که همزمان برایش، موتور محرکه برای حرکت در مسیر پیشرفت می باشد و هم زنجیریست، که می تواند گریبان بازی سازان را بگیرد. نقش موتور و زنجیر را در این مقاله، گیمپلی ایفا می‌کند. گیمپلی در بازی های ویدیویی بستر فوق العاده ای برای پی ریزی و اجرای ایده های ناب می باشد. پیشرفت، بدون نوآوری و خلاقیت امکان پذیر نیست و نخواهد بود. گیمپلی در بازی های ویدیویی، عملا زمینی حاصلخیز برای نوابغ این صنعت می باشد تا ایده های خود در آن کاشته و آیندگان آن را در مسیر رشد این صنعت، پرورش دهند. این دقیقا همان نقطه ای است که راه سینما و ویدیو گیم از هم جدا می شود. بزرگترین وجه تمایز هنر هفتم و هشتم باعث شده است که شاهد خلاقیت های بسیار در هنر هشتم باشیم و این خلاقیت ها، موتور محرکه بازی های ویدیویی در مسیر رشد و کمال می باشند.

اما این شمشیر دولبه، گاهی گریبان برخی از بازی ها را میگیرد. آن هم در ایجاد تعادل میان داستان و گیمپلی است. خیلی از گیمر ها بر این عقیده هستند ( بی راه هم نمی‌گویند ) که نباید گیمپلی را در خدمت داستان قرار داد. این افراد بر این عقیده هستند که برخلاف کتاب و سینما، رکن اصلی بازی های ویدیویی نه داستان، بلکه گیمپلی آن می باشد. البته بررسی این موضوع در این مقاله نمی گنجند و خود مقاله ای جدا می‌طلبد، اما این موضوع چالشی برای بازی سازانی است که ترجیح می‌دهند بیشتر داستان بازی را از طریق کاتسین روایت کنند و در اصل، گیمپلی را وسیله ای برای روایت داستان خود از طریق کاتسین ها می دانند. یا به بیانی بهتر، برای داستان خود بازی می سازند نه اینکه برای بازی خود، داستانی خلق کنند.

تعامل

انسان همواره در تلاش بوده تا با غرق کردن خود در هر کاری، خود را از شر زندگی و مشکلات آن، برای مدتی خلاص کند. این امر نیز در تمامی مدیوم های سرگرمی رخ می‌دهد و همواره برای فرار از دست روزمرگی، به سمت آنها فرار میکنیم. اینجاست که موضوع تعامل به میان می آید.

هرچه تعامل میان اثر و شخص مصرف کننده بیشتر باشد، افراد با اثر مذکور بیشتر ارتباط میگیرند و خود را در آن اثر، غوطه ور میابند. ویدیو گیم در این زمینه از سینما پیشی می‌گیرند. حال چرا؟

تمامی فیلم ها و سریال ها و دیگر آثار هنر هفتم، داستان و زندگی گروه یا شخصی سوم را روایت می‌کنند؛ بدون اینکه بیننده اثری در پیش برد داستان داشته باشد. اما در بازی های ویدیویی موضوع برعکس می باشد. بازی های بسیاری هستند که انتخاب های پلیر در پیش برد داستان نقش بسزایی را ایفا می کنند. انتخاب هایی که باعث می‌شود پلیر درحال روایت داستان خودش باشد نه در حال تماشای داستان دیگران.

جدا از بحث داستان و تاثیر انتخاب های گیمر ها بر برقراری ارتباط بیشتر با اثر، گیمپلی نیز اثری موثر را در شکل گیری این تعامل دارد. حتی اگر بحث داستان و انتخاب ها را فاکتور بگیریم، کنترل شخصیت بازی باعث می‌شود که بازی باز خود را در قالب آن شخصیت ببیند و در داستان و جهان بازی بیشتر غرق می شود. شاید لقب مرد یا زن هزار چهره برای ما گیمر ها لقبی مناسب باشد. زیرا ما در قالب هزاران ها شخصیت، هزاران داستان را در هزاران جهان پشت سر گذاشته ایم و داستان های زیادی پیش رو داریم. داستان هایی که نظاره گر آنها نیستیم بلکه در تک تک لحظات آن نفس میکشیم.

در چنگال اسکناس

دیگر نمی توان به سینما و ویدیو گیم تنها به چشم هنر نگریست. تبدیل شدن این دو مدیوم به صنعت باعث شده است که پول در اولویت اصلی قرار گیرد. این همان نقطه ای است که این دو، ظرافت هنر را با زمختی صنعت تعویض می‌کنند. صنعت سینما و صنعت ویدیو گیم، هردو مدت زمان زیادی است که در چنگ کمپانی های بزرگ و اسکناس سپری می‌کنند. با نگاهی گذرا به نسل هشتم بازی های ویدیویی و همچنین سینما در دهه اخیر، بیشترین تاثیر تبدیل شدن به صنعت را در تار و پودشان مشاهده می کنیم.

اما وضعیت بازی های ویدیویی نسبت به سینما به مراتب بهتر می باشد. با نگاهی کوتاه و مقایسه سینما و بازی های ویدیویی در این زمینه موتجه می شویم که اوضاع برای هنر هفتم به مراتب بدتر می باشد. در دو نسل هفتم و هشتم، بیشتر شدن اهمیت پول و ارجحیت پیدا کردن آن نسبت هنر، قابل ملاحظه می باشد. اما در بازی های ویدیویی، هنر هرگز فدای پول نشده است. بسیاری از عناوین این نسل به گونه ای از شاهکار های تاریخ ویدیو گیم به شمار می روند که فروش چشمگیری داشتند. اما سینما مدت ها میشود که از نقطه اوج خود فاصله گرفته و چرخه پول در این صنعت، هنر را در تلی از خاک دفن کرده است.

 

سخن آخر

می توان گفت که بازی های ویدیویی مدت هاست که از صنعت سینما پیشی گرفته است. از لحاظ تجاری صنعت بازی های ویدیویی، فاصله بسیار زیادی با هنر هفتم ایجاد کرده است. دیگر نمی توان آن را نسخه ای ناقص از سینما دانست بلکه حال هویتی مستقل را داراست. اما نباید این دو را در رو به روی یک دیگر قرار داد. هر دو هنر در بسیاری از زمان ها مکمل یکدیگرند و باعث پیشرفت یکدیگر می شوند. اقتباس هایی که از عناوین یکدیگر انجام می‌شود نوید گسترش آنها را در مدیوم های دیگر به جز زادگاهشان میدهد.

 

امیرمحمد روهنده

بادبادک ها همیشه با باد مخالف اوج میگیرن.

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا