بررسی دقیق شخصیت های سری Grand Theft Auto: قسمت اول (Claude)

هیچ شکی در این نیست که سری GTA طی این سال ها توسط راکستار به شدت عالی درخشیده و سبب جذب تعداد زیادی مخاطب و رضایت طرفداران شده است. یکی از نقاط مثبت پایدار، شخصیت های آن، بخصوص شخصیت اصلی آن است که همیشه به خوبی به آن ها پرداخته شده‌اند و خصوصیات جذابی را دارا هستند.

این سری مقالاتمون را به بررسی شخصيت هاي Grand Theft Auto اختصاص میدیم که، اولین قسمت آن مربوط به پروتاگونیست Grand Theft Auto III یعنی Claude است  که در دو نسخه این سری حضور داشته است. در ادامه با ما همراه باشید.

Claude

این شخصیت، پروتاگونیست نسخه سوم که حضور کوتاهی هم در Gta San Andreas داشته است، مجرمی با پیشینه مبهم است و صاحب گاراژی در San Fiero بود که با باخت در مسابقه ماشین در برابر Carl Johnson، آن را به او تسلیم کرد.

بعد از آن اتفاق، به همراه کاتالینا (Catalina) به لیبرتی سیتی گریختند. با این حال کاتالینا هم در سرقت بانکی به کلاود خیانت کرده و با شلیک به او، او را در آستان مرگ رها کرد که این کار انگیزه ای برای کلاود بخاطر انتقام از او شد.

بعد از فرار از چنگال قانون، کلاود کار خودش را به همکاری با مجرمان و گنگ های لیبرتی سیتی شروع کرد تا بتواند از طریق آن ها سرنخی از کاتالینا بیابد و انتقامش را از او بگیرد. ولی در همین حین بسیاری از آن ها با کلاود دشمن شدند، که این باعث شد کلاود به یکی از بدنام ترین دشمنانشون بشود، بطوری که آخر بازی همه مرگ او را می‌خواستند.

اکنون از این قسمت به بعد به حضور او در وقایع مختلف سری می‌پردازیم.

وقایع بازی Gta San Andreas 

مسابقه در مقابل Carl Johnson 

تا سال 1992، کلاود یکی از مدعی های جدی در مسابقه های غیرقانونی بود و صاحب یک گاراژ متروکه در سن فیرو بود. او همکاری‌اش را با کاتالینا, که به تازگی از کارل جدا شده بود، شروع کرد. پس از باخت در مسابقه در برابر کارل، کلید گاراژ رو به او تحویل داد و با کاتالینا به لیبرتی‌سیتی سفر کردند. جایی که به قانون شکنی های نه سالشون با خیانت کاتالینا خاتمه یافت.

وقایع بازی Grand Theft Auto III

سرقت بانک و فرار از زندان

در آغاز بازی، کاتالینا و کلاود تصمیم به سرقت بانکی گرفتند. با این حال در آخر کاتالینا با شلیک به او خیانت و  کلاود را به حال مرگ رها کرد.

پس از آن کلاود توسط LCPD بازداشت و به خاطر جرم هایی که مرتکب شده بود، محکوم به دوش کشیدن ده سال زندان شد. در حالی که به زندانی در Portland View منتقل میشد، کاروان پلیس توسط گانگستر های کلمبيایی مورد حمله قرار گرفت و همراه 8-Ball به خانه‌ای در Red Light District قبل از رفتن به کلوب لوئیجی گوترلی فرار کردند. پس از آن لوئیجی به عنوان اولین ماموریت کلاود را مسئول کرد تا میتسی را از بیمارستان برگرداند.

خانواده Leon

کلاودی که غرق در موفقیت بود، همچنان کارش برای لوئیجی ادامه داد. قبل اینکه از او خواسته بشود تا میتسی را به گاراژ جوئی لئون برساند، جوئی به او ماموریت داده بود تا مایک فورلی و لی چانگ را به قتل برساند.بعد از آن کلاود به Toni Cipriani (پروتاگونیست نسخه LCS) ملحق شد، و به مبارزه با فرقه های مختلف و کشتن سه رهبرشان پرداخت.

کلاود که همینطور موفقیت هایش تحسین خانواده لئون را به همراه داشت، در آخر موفق شد که به طور مستقیم با رئیسشان، یعنی Salvatore Leon ملاقات کند. سالواتوره که جز خوبی در کلاود چیزی نمی‌دید، او را مسئول کرد تا:

• به عنوان محافظی برای زنش یعنی Maria خدمت کند.
• باب کرلی را به قتل برساند. ( که پنهانی به گنگ های کلمبیایی اطلاعات محرمانه خانواده لئون را میفروخت. با قتل او کاتالینا جایش را گرفت.)
• و در آخر نابودی کارخانه‌ای که برای مواد مخدر استفاده می‌شد.

در طی این مدت کلاود با El Burro رهبر Diablos, برای انجام کارهایی و Marty Conks برای رهایی از مشکلاتش، همکاری می‌کرد.

همکاری با Yakzua

بعد از نابودی کارخانه، ترسی بر وجود سالواتوره افتاد که تلاش کرد با ماشین بمب گذاری شده کار کلاود را یکسره کند. اما زن اون ماریا با رساندن پیام به کلاود گفت تا در اسکله او و Asuka Kasen را ملاقات کند تا به Statuon Island بگریزند. نظر ماریا این بود که تمام این مدت او و کلاود بازیچه سالتواره بودند.

آسوکا که از وفاداری کلاود مطمئن نبود، او را به سراغ قتل سالواتوره فرستاد تا خودش را ثابت کند. بعدا همچنین آسوکا، کلاود را به برادر خود Kenji و Ray Machowski، یک  پلیس فاسد که برای یاکوزا ها کار می‌کرد، معرفی کرد.

کلاود به کنجی در آزاد کردن یک زندانی و گرفتن قرض ها و به ری در فرار مخفیانه از لیبرتی سیتی کمک کرد.

دیگر شغل ها 

در طی این مدت، کلاود که همچنان به دنبال شغل بود، برای Courtney King، قبل اینکه دستور مرگ کلاود از طرف کاتالینا صادر بشود، برای حمله به دیابلو ها و به Donald Love، که از او دستور داشت تا با پوشیدن لباس کارتل کلمبیایی به عنوان آنها، Kenj برادر آسوکا را به قتل برساند تا سرآغازی برای جنگ بین دو گنگ یاکوزا و کلمبیایی  شود.

آسوکا که از نقش کلاود در قتل برادرش بی‌خبر بود او را به خرابی منطقه ساخت و ساز کلمبیایی ها فرستاد تا اهرم فشاری بشود برای نایب رئیسشان یعنی میگوئل تا اسرار کارتل را فاش کند.

آسوکا که حالا به اطلاعات کارتل مجهز بود، کلاود را به ماموریت های مختلفی فرستاد تا نواحی حساس کلمبیایی ها را آسیب برند و باعث ضعفشان شود. از جمله متوقف کردن فروش و دزدیدن محموله های SPANK (ماده مخدری مانند کوکائین). همچنین با همکاری با D-Ice, رهبر Red Jacket ها که در بخش شمالی Hoods بودند، با حمله کردن به Purple Nines, موجب شکستشان شد.

کلاود که به مقرشان بازگشت، آسوکا و میگوئل، هر دو را مرده یافت. و نامه‌ای از کاتالینا پیدا کرد که بابت ماریا 500000 هزار دلار غرامت درخواست می‌کرد. با فرار کردن از تله و منفجر کردن هلیکوپتری به خلبانی کاتالینا،کلاود بالاخره موفق به نجات ماریا شد. بعد از آن، ماریا شروع به یک سخنرانی طولانی و طافت فرسا کرد که مطمئنا کلاود از آن لذتی نمی‌برد! سرنوشت ماریا هم با سیاه شدن صفحه بازی هنگام حرف زدنش  و صدای گلوله‌ای مبهم ماند.

سرنوشت کلاود هم بعد Gta III در خلائی باقی ماند، و راکستار هم در سال 2011 با شرح بیانیه‌ای گفت: “مطمئنا نمرده است، ولی اینکه چه  اتفاقی برایش افتاده…برای ما هم نامعلوم هست.”

این بود از ماجرای کلاود داستانمون، که حضورش از GTA San Andreas شروع شد و با GTA III به خاتمه رسید. با این که این شخصیت از قدرت تکلم برخوردار نبود، ولی باز هم بین بازیکن ها محبوب، و در ذهن همه ما ماندگار شده است.

نظر شما ویوکریتیکی های عزیز درمورد این شخصیت چیست؟